گلدون‌های کوچیک برای گیاهان بزرگ

امروز وقتی داشتیم گلدون های خونه رو سر و سامون میدادیم یادم افتاد علی دوست در این موضوع خیلی حرفه ای هست و بهم گفته بود اگه خواستی گلات حسابی سرحال بشن یه زنگ به من بزن تا بگم چه کنی، منم برای اینکه مزاحمش نشم عکس گلهام رو فرستادم و توضیح ازش خواستم که دیدم تلفنم داره زنگ میخوره، دیدم علی زنگ زده، گوشی رو جواب  دادم و گفت: نزدیکتم میخوای بیام گلات رو از نزدیک ببینم، من گفتم آره چرا که نه، تا علی بیاد یه سر و سامونی به گلا دادیم و دیدم دوباره تلفنم داره زنگ میزنه، که آدرس دقیق رو دادم و رفتم پایین به استقبال علی و با هم اومدیم بالا.

علی همون اول چند تا گل رو از ریشه در آورد و شروع به توضیح دادن کرد که این گلدونا برای این گلا بزرگه! یه لحظه رفتم تو فکر، با خودم گفتم مگه گلدون هر چی بزرگتر باشه بهتر نیست؟ که علی توضیح داد اینطوری به ریشه ها فشار نمیاد و ساقه و برگا رشد نمی کنن. همین موضوع من رو عمیقا به فکر فرو برد که چه جالب، یعنی اینطوری باشه برای آدما هم این فرمول جواب میده؟ یعنی اگه گلدون شون رو کوچیک و محدود کنی میتونی باعث بشی که بهتر رشد کنن؟ یعنی گاهی امکانات زیاد، توانمندی های بالا یا زیاد بودن هر منابعی باعث میشه که ریشه ها پوک بشن و گیاه بخشکه؟!

خیلی این نگاه برام جالب شد و یاد اون بیت از ترانه خواننده رپ یاس افتادم که میگه: آدم تو محدودیت ها ستاره میشه، نکنه این واقعا یه چیز طبیعی هست و ما از طبیعت الگو گرفتیم؟ نکنه یه جاهایی ما از روی آگاهی و خرد باید خودمون و امکانات مون رو محدود کنیم تا بتونیم بهتر و عمیقتر رشد کنیم، شاید یه سری از استعدادهامون رو باید نادیده بگیریم یا آگاهانه ازشون استفاده نکنیم تا رشد ساقه ها و برگهامون بهتر باشه، یاد این موضوع افتادم که سرحال بودن یه گیاه رو از روی انرژی ای که میده و حالت برگاش میشه فهمید و نیاز نیست گلدون خوشگلی داشته باشه. گلدون خشگل برای گیاه پلاسیده مثل لباس خوب و برند برای آدمیه که زندگی درونش جریان نداره.

پس گاهی به نظرم بهتره به جای خوشگل و جذاب کردن گلدون هامون و ریختن سنگ های رنگی پای خودمون سعی کنیم گلدون مون رو کوچیک تر کنیم تا ریشه هامون حال بهتری داشته باشن و سعی کنن که انرژی بدن به ساقه ها و برگها و گلهامون، بهتره خودمون رو چکاپ کنیم که آیا درست تغذیه میشم، آیا هوای تازه استشمام میکنیم، آیا نور لازم رو حس میکنیم روی پوست روحمون، آیا ذهن و روحمون خوب تغذیه میشن که بعد انتظار داشته باشیم که سرحال و سرزنده باشیم؟ پس باز طبیعت یه چیز جدید بهم یاد داد که برای رشد ساقه و برگهام بهتریه ریشه هام رو محدود و محدودتر کنم، و خرد در انتخاب اندازه گلدونی هست که برای خودم انتخاب کردم، نه خیلی بزرگ که ریشه هام بپوسه، نه خیلی کوچیک که ریشه هام بخشکه.

انگار محدودیت ها تصمیمات بهتری رو در اختیار ما میذارن و هر چی مولفه های انتخاب ما کمتر میشن ما انتخاب های بهتری انجام میدیم، یعنی یه گیاه وقتی خاک و گلدون کمتری در اختیارش قرار داده میشه از اون خاک و گلدون بهترین استفاده رو میکنه، البته نباید یادمون بره که موضوع رسیدن به اندازه‌ای درست هست نه لزوما هر چیزی که کم و کوچیک باشه بهتره، پس پیشنهادم اینه که اندازه توانمندی هامون رو یاد بگیریم و براساس اون و با مشورت گرفتن از افراد خبره ببینیم اندازه گلدون‌مون چقدره و مشخصش کنیم و خودمون رو در گلدون‌مون بکاریم و لذتش رو ببریم.

قصه لایفی‌نو

سلام!
اینجا "لایفی‌نو" سایت منه. اسم سایتم از ترکیب دو کلمه "لایف" به معنی زندگی و "نو" به معنی تازه و خلاق بودن، ساخته شده؛ "لایفی‌نو" يعني زندگی تازه و خلاق.
و من سروش هستم، یک کوچ حرفه‌ای که آدما رو در زندگی و کسب و کارشون همراهی می‌کنم تا زندگی زیسته اثربخش‌تر، خلاقتر و بهتری داشته باشند.

اگه میخوای از درباره بهتر زیستن بدونی پس همین حالا ایمیلت رو وارد کن و عضو شو...

تمامی حقوق وبسایت متعلق به لایفی نو. طراحی شده آشیانه پارس  ©