موفقیت از دیدگاه هر شخص اشکال مختلفی دارد. برخی آن را در دستیابی به یک موقعیت خاص اجتماعی یا اقتصادی و برخی دیگر آن را در گذران زندگی با کسانی که به آن‌ها علاقه دارند، خلاصه می‌کنند؛ اما با همه‌ی این تفاوت‌ها موفقیت دارای یک رکن اساسی و مشترک است، ارتقا و رشد خود برای رسیدن به موفقیت. پس دانستن 5 راهکار کلیدی برای ارتقا می‌تواند به شما برای رسیدن به موفقیت بسیار کمک کند.
1. ایمان شکست‌ناپذیر است:
اولین و مهم‌ترین نکته برای دستیابی به موفقیت و ماندن در این راه پر پیچ و خم، باور به این امر است که شما می‌توانید موفق شوید!
شما هر بار که شکست می‌خورید دو راه پیش رو دارید: یکی این که کاملا از هدف خود کنار کشیده و دیگر سراغی از آن نگیرید؛ و یا این که از این شکست به عنوان یک سکوی پرتاب استفاده کرده و با تجربیاتی که از آن به دست آورده‌اید به هدفتان نزدیک‌تر شوید.
تمامی تلاش‌ها و شکست‌های ما مانند تلاش یک کودک برای راه رفتن است. او بارها و بارها به زمین می‌خورد و هر دفعه بلند می‌شود و دوباره تلاش می‌کند. وقتی که او اطرافیان خود را می‌بیند که به راحتی راه می‌روند، پس ایمان می‌آورد که این کار شدنی است، بنابراین باید انجامش بدهد.
2. بزرگ‌ترین طرفدار خود باشید:
یکی از مهم‌ترین موارد حفظ و ارتقای انگیزه‌تان برای دستیابی به موفقیت این است که توانایی بخشش خودتان را داشته باشید.
تحقیقات نشان می‌دهند که ارتباطی مثبت بین دلسوزی برای خود و ارتقای شخصیت وجود دارد و افرادی که شکست‌های خود را می‌پذیرند، انگیزه‌ی بیشتری برای ارتقا و رشد خود دارند. در واقع این مورد بستگی به ذهنیت شما نسبت به شکست دارد. اگر شما شکست را بخشی از مسیر موفقیت بدانید، دیگر هیچ دلیلی ندارد که به خاطر شکست‌هایتان از ادامه راه ناامید شوید.
کسانی که می‌توانند با خود گفتگویی مثبت و مسالمت‌آمیز داشته باشند، خواهند توانست در شرایط بحرانی، فرصت‌ها را دریابند و از دل شکست‌ها درس‌هایی سازنده بیرون بکشند.
در واقع اگر با خودتان مهربان باشید، خودتان را فردی نالایق که مستحق شکست است نمی‌بینید و با انگیزه‌ای که دارید سعی می‌کنید از شکست‌ها، تجربیاتی کسب کنید و با استفاده از آن‌ها رویای زندگی‌تان را محقق کنید.
حقیقت این است که همه ما دارای توانایی‌هایی هستیم که حتما و قطعا منحصر به خودمان‌اند. نکته اینجا است که ما فقط نیاز داریم که بدانیم چگونه از آن‌ها استفاده کنیم.
3. سرتان را زیر برف نکنید:
شما باید کاملا آگاهانه نسبت به وقایع روزمره‌تان برخورد کنید، یعنی این که هیچ‌وقت از ساده‌ترین و یا حتی بیهوده‌ترین مسائل زندگی‌تان به سادگی نگیرید. چون گاهی ساده‌ترین چیزها موجب تولد بزرگ‌ترین اتفاقات می‌شوند.
برای این امر یک راه‌حل ساده وجود دارد آن هم این که همیشه یک دفترچه‌ی یادداشت کوچک همراه خود داشته باشید و با هر اتفاقی که روبه‌رو می‌شوید این سوال را از خود بپرسید که آیا این اتفاق باعث ارتقای کیفیت زندگی من می‌شود یا نه؟ اگر جوابتان مثبت بود، آن مورد را یادداشت کنید. این نکات، درباره‌ی این که چه اعمالی می‌توانند شما را برای رسیدن به اهدافتان یاری کنند، اطلاعات مهمی به شما می‌دهند.
در واقع جایی که شما در همین لحظه در آن قرار دارید و تصمیماتی که در این جایگاه می‌گیرید، ناشی از اطلاعاتی است که در گذشته و با پیمودن مسیری طولانی به آن‌ها دست یافته‌اید. پس اطلاعات را دریابید!
4. مرتبا خودتان را بسنجید:
فرض کنید شما برای چندین ماه لباس‌های گشاد و راحتی می‌پوشید که کاملا اندازه‌ی تن شما هستند. حال اقدام به پوشیدن لباس‌های جین و اندامی می‌کنید و متوجه می‌شوید که وزن اضافه کرده‌اید. چرا تا قبل از آن متوجه این امر نشده بودید؟ چون شما سنجه‌ی مناسبی برای اندازه‌گیری نداشته‌اید. این مورد را دقیقا می‌توانیم به مسیر موفقیت تعمیم دهیم. همه‌ی انسان‌ها دارای یک مکانیزم مقابله‌اند که از هر چیزی که حس شکست را به آن‌ها القا کند، اجتناب نمایند.
در صورتی که این مکانیزم همیشه راهگشا نیست! بعضی از مواقع اجتناب از شکست‌ها و موانع کوچک می‌تواند منجر به ایجاد موانع بزرگ‌تر و حل نشدنی، گردد. برای این امر شما همواره باید به سنجش و تنظیم مداوم خود بپردازید که آیا هنوز در راه موفقیت قرار دارید یا موانع کوچکی که به آن‌ها بی‌توجه بوده‌اید شما را از این راه منحرف کرده‌اند؟ تصمیم‌گیری آگاهانه از این که در روز چه اقداماتی را باید یا نباید انجام دهید، نقش کلیدی در ارتقای شما دارد.
5. ذهنیت خود را تغییر دهید:
ذهن انسان سعی می‌کند همه‌ی تجربیاتش را در دسته‌های مشخصی طبقه‌بندی کند. به همین دلیل نمی‌تواند فرقی اساسی بین واقعیت و تخیل قائل شود. ما همان گونه که برای مرگ شخصی در زندگی‌مان گریه می‌کنیم، بر مرگ یکی از شخصیت‌های دوست‌داشتنی کارتون یا فیلم مورد علاقه‌مان هم گریه می‌کنیم. در واقع مغز نمی‌تواند این دو را از هم تفکیک کند. برای همین خیلی از ورزشکاران المپیک از این ناتوانی مغز استفاده کرده و از روش تجسم و تخیل استفاده می‌کنند. آن‌ها خود را در هنگام مسابقه تصور کرده و در نهایت پیروز مسابقه ذهنی خود می‌شوند!
پس اگر شما در ذهنتان موفق باشید، در واقعیت هم ذهنتان شما را به سوی این موفقیت سوق می‌دهد. پس همه چیز بستگی به ذهنیت شما دارد. شک نکنید که فرد برنده در واقعیت بارها و بارها در ذهنش برنده بوده است!
