آزمون رهبری واقعی

با توجه به همه‌ی آن چه که درباره‌ی رهبری نوشته شده‌، حجم اطلاعات غلط درباره‌ی این موضوع شگفت‌انگیز است. رهبری یک نیروی مرموز الهی نیست که در کسی ودیعه گذاشته شده باشد؛ هنر نیست و چندان هم به کاریزما مربوط نمی‌شود.

پیش از آن برای‌تان بازگو می‌کنم که بر اساس دانش من، مختصرترین و کامل‌ترین تعریف رهبری چیست و چطور می‌توانید بفهمید که یک رهبر واقعی هستید یا نه، بگذارید که اول از همه به طور واضح مشخص کنم که رهبری چه چیزی نیست.

دوگانه اشتباه مدیریت-رهبری

تعاریفی از این دست که رهبری را در مقابل مدیریت قرار می‌دهند، فاقد ارزش هستند. این راه ساده تمایز قایل شدن بین رهبری و مدیریت، ممکن است مثل مصرف نوشابه برای ما دلچسب باشد، ولی درنهایت فقط کالری خالص است و برای ما هیچ ارزشی ندارد.

این تعریف "نوشابه‌ای" از مدیران در مقابل رهبران، فقط فعالیت‌های عملیاتی مدیریت را از فعالیت‌های استراتژیک مجزا می‌کند. و نهایتا و در بدترین حالت، این کاریکاتورها، "مدیر" را هیولا و هم‌ معنی با "رهبر بد" تعریف می‌کنند. در نتیجه این تعریف است که کلمه‌ی "مدیر" در ادبیات مدرن کسب و کار، بار معنایی منفی پیدا کرده است.

تعریف نوشابه‌ای مدیریت و رهبری سه باور غلط را رواج می‌دهد:

1-مدیران و رهبران دو سر مخالف از یک طیف هستند. در حالی که معاونان، قائم‌مقام‌ها و مدیران نیز همه جزو مشاغل مدیریتی طبقه‌بندی می‌شوند.

2-مدیرعامل، یک متفکر استراتژیک آینده‌نگر است ، بنابراین توقع ایجاد نظم، سازماندهی و آگاهی از جزئیات از او نمی‌رود. این نیز باوری غلط است. افرادی که بی نظم و آشفته هستند، ناگزیر سازمان‌های نامنظم و آشفته‌ای ایجاد می‌کنند و این ماهیتا، مخالف تعریف «سازمان» است. در واقع رهبران خوب، مدیران خوبی هم هستند.

3-مجری بودن همان رهبری است. وقتی می‌شنوم که تیم‌ مدیریت ارشد سازمانی، خود را «تیم رهبران ارشد» می‌نامند، تیک عصبی می‌گیرم. با شنیدن این حرف یاد ناپلئون می‌افتم که خود را امپراطور می‌خواند! کسی نمی‌تواند به خودش لقب رهبر بدهد. جایگاه شما در هرم سازمانی هیچ ربطی به رهبری ندارد. شما تنها زمانی رهبر محسوب می‌شوید که افرادی به خاطر اعتماد و احترام، از شما پیروی کنند، نه این‌که از عواقب نافرمانی از شما بترسند. وقتی سازمان‌ها عبارت «مدیر اجرایی» و «رهبر» را به جای هم استفاده می‌کنند، این باور در افراد ایجاد می‌شود که رهبری سمتی است که برای عده‌ای ذخیره شده است. این تصور به طور کلی نادرست است.

مدیریت یک سمت است، در حالی که رهبری انتخاب افراد برای تاثیرگذاری بر سایرین است. این دو مفهوم با یکدیگر قابل مقایسه نبوده و مثل سیب و پرتقالند. در واقع مساله، تفاوت بین مدیریت و رهبری نیست؛ بلکه ما درباره‌ی تفاوت انتخاب افراد در نحوه‌ی هدایت سایرین برای رسیدن به نتایج مورد نظر صحبت می‌کنیم.

دو روش برای تاثیرگذار بودن

اساسا تنها دو روش برای تاثیرگذاری بر دیگران وجود دارد.

1-اجبار: زمانی اتفاق می‌افتد که فرد صاحب منصبی از قدرت موقعیتش استفاده می‌کند تا با کنترل پیامدهایی مثل تعیین حقوق، مزایا، وظایف شغلی و شرایط کار، همراهی دیگران را جلب نماید. افراد به این علت طبق نظر صاحبان قدرت عمل می‌کنند که برای این اعمال‌شان پاداش دریافت می‌کنند.

2-رهبری: زمانی اتفاق می‌افتد که افراد، داوطلبانه از کسی پیروی می‌کنند. افراد به این علت کارهای مورد نظر رهبران را انجام می‌دهند که به آنها اعتماد دارند و برای‌شان احترام قائل هستند.

رهبری یعنی مهارت هدایت افراد در مسیر مورد نظر، بدون مجبور کردن آنها. اگر کسی برای همراهی دیگران ناچار به استفاده از قدرت رسمی باشد، یعنی رهبر نیست.

رهبران هم به افراد توجه می‌کنند و هم به نتایج

افرادی که در پست‌های رهبری هستند و در درجه‌ی اول نگران به دست آوردن نتایج هستند، برای دستیابی به این نتایج به اجبار متکی می‌شوند. از سوی دیگر، رهبران به همان اندازه که به کسب نتایج مطلوب توجه دارند، به افراد تحت هدایت‌شان هم اهمیت می‌دهند. رهبران نشان می‌دهند که استخدام، یک رابطه و یک قرارداد است؛ قرارداد است از این جهت که برای جابه‌جایی ارزش -کار در برابر پول- می‌باشد و رابطه است از این بابت که به احساس افراد درباره‌ی کار، مافوق، و سازمان‌شان مربوط می‌شود.

تصمیم افراد درباره میزان سخت‌کوشی و زمان خاتمه‌ی همکاری، ربطی به قرارداد استخدامی ندارد. انسان‌ها براساس احساس‌شان تصمیم می‌گیرند و از حقایق برای توجیه تصمیم‌شان استفاده می‌کنند. به همین دلیل است که بخش ارتباطی استخدام مهم است، حتی شاید مهم‌تر از جزییات عینی و ضمنی قرارداد استخدام. رهبران حقیقی به یک اندازه بر افراد و نتایج - ارتباط و قرارداد - تمرکز دارند.

تعریف رهبری

رهبری یعنی کمک به دیگران برای رسیدن به توان بالقوه‌شان و در کنار آن کسب اطمینان از دستیابی به اهداف. اگر این جملات را به ساده‌ترین شکل بسط بدهیم، می توان رهبری را این گونه تعریف کرد:

یک رهبر، دیگران را رشد می‌دهد تا به هدفی مشترک با آن‌ها دست پیدا کند.

حال سوال این‌جا است که بر اساس این تعریف، چه کسی می‌تواند رهبر باشد؟ آیا عنوان «رهبر» فقط برای سران شرکت‌ها یا سایر سازمان‌ها استفاده می شود؟ آیا برای رهبر بودن حتما باید سمت اجرایی داشت؟ حقیقت جذاب درباره‌ی رهبری این هست که هر کس بخواهد، می‌تواند رهبر باشد؛ رهبری با توجه به افراد و اهداف آغاز می‌شود و سایر الزامات آن آموختنی است.

آزمون لیتموس برای رهبری

چطور می‌توانید بفهمید واقعا رهبر هستید یا فقط متصدی سمت رهبری هستید؟ پاسخ به این سوال در تحلیل تعریف رهبری نهفته است؛ پس بیایید نگاه دقیق‌تری به عناصر کلیدی رهبری بیندازیم.

  • رشد دادن دیگران: رهبرها به دیگران کمک می‌کنند تا نقاط قوت خود را شناسایی و تقویت نمایند. آن ها را تشویق می‌کنند که روی پای خودشان بایستند و به توانمندی‌هایشان اعتماد کنند و از این طریق آن‌ها را رشد می‌دهند. رهبران مثل والدین برای کمک به دیگران در دستیابی به قابلیت‌هایشان، فداکاری می‌کنند. این فداکاری به صورت گذشتن از زمان، غرور و موقعیت، چشم‌پوشی از خواسته‌ها و کنار گذاشتن آرامش خودشان برای ایجاد تغییر در زندگی دیگران، اتفاق می‌افتد.
  • تغییر مثبت: رهبران واقعی، بهترین حالت دیگران را نمایان می‌کنند و الهام‌بخش تغییرات مثبت هستند؛ در حالی که رهبران بد، باعث بروز بدترین حالت دیگران می‌شوند و الهام‌بخش تغییرات منفی هستند. انگیزه‌ی تغییر مثبت، تمایل به ساختن آینده‌ی بهتر، بدون صدمه به دیگران است. در مقابل، انگیزه‌ی تغییر منفی؛ ترس، انتقام، حرص و خودخواهی است و معمولا به نفع یک نفر و به ضرر بقیه تمام می‌شود.
  • دستیابی به هدف مشترک: الهام ‌بخشیدن به افراد برای کار، تنها نیمی از معادله‌ی رهبری کردن است. رهبران، افراد را در جهت کسب هدفی ارزشمند بسیج می‌کنند که به تنهایی توانایی دست‌یابی به آن را ندارند. تلاش پیروان یک رهبر، برای رسیدن به یک هدف، در وهله‌ی اول به علت "خود هدف" و در ادامه به علت "شخصیت رهبر" ( که نباید با کاریزما اشتباه گرفته شود. ) و در نهایتا به علت "توجه رهبر به ایشان" است.

این سه عنصر در رهبری ( رشد دیگران، تغییر مثبت و دستیابی به هدف مشترک ) در ترکیب با هم، باعث ایجاد پیروانی مشتاق می‌شود. بنابراین آزمون لیتموس رهبری پاسخ به این سوال است:

اگر به افراد برای انجام کار پول ندهم، باز هم از من پیروی خواهند کرد؟

بر اساس این آزمون، چند نفر از کسانی که در موضع قدرت هستند واقعا رهبرند؟

ممکن است این تعریف و آزمون رهبری، آرمان‌گرایانه به نظر برسد، چرا که با هنجارها فاصله دارد. ولی رهبری واقعی همین است و عملی کردن آن نیز غیرممکن نیست. مایا آنجلو گفته‌ی معروفی دارد: « من دریافته‌ام که افراد حرف شما را فراموش می‌کنند، عمل شما را فراموش می‌کنند، ولی هرگز احساسی که به آنها داده‌اید را از یاد نمی‌برند. ». چطور وی به چنین نتیجه‌ای رسیده است؟ آنجلو به عنوان فعال حقوق مدنی و تامین مالی، با مارتین لوترکینگ کار می‌کرد. کینگ به آنجلو انگیزه داد که رویایش را بپذیرد و دنبال کند، به قول خودش « او شاهزاده‌ی صلح من بود » و « نماد آرامش و متانت در حال تلاش برای اصلاح نادرستی‌ها ». در جای دیگری درباره‌ی کینگ می‌گوید: « اصلا متکبر نبود. فروتنی وی از عمق وجودش نشأت می‌گرفت. ». بدون شک تأثیر کینگ، آنجلو را برای به کارگیری قابلیت‌هایش رشد داد، قابلیت‌هایی که احتمالا قبل از ملاقات با کینگ جرأت تصورشان را هم نداشته است.

کسی که زندگینامه‌‌ی آبراهام لینکلن را نوشته است، می‌گوید: « رقبای قدرتمندی که از ابتدا وی را تحقیر می‌کردند، تبدیل به همکارانی شدند که در روزهای تاریک به او در هدایت کشور کمک کردند. » . ادوارد بیتس یکی از رقبای لینکلن برای ریاست جمهوری بود؛ لینکلن در نهایت وی را به سمت دادستان کل منصوب کرد. حتی بیتس، که در ابتدا لینکلن را مدیری خوش‌طینت ولی نالایق می‌دانست، در نهایت متقاعد شد که وی رهبری بی‌همتا است: « بسیار نزدیک به مردی بی‌نقص» . البته خوشبختانه، برای رهبر بودن نیازی نیست بی‌نقص باشید، فقط کافی است عمیقا به افراد و اهداف اهمیت بدهید.

برای آشنایی با سبک های دیگر رهبری می تونید  مقاله  "5 داستان تاثیرگذار از رهبران بزرگ دنیا" را مطالعه کنید.

 

قصه لایفی‌نو

سلام!
اینجا "لایفی‌نو" سایت منه. اسم سایتم از ترکیب دو کلمه "لایف" به معنی زندگی و "نو" به معنی تازه و خلاق بودن، ساخته شده؛ "لایفی‌نو" يعني زندگی تازه و خلاق.
و من سروش هستم، یک کوچ حرفه‌ای که آدما رو در زندگی و کسب و کارشون همراهی می‌کنم تا زندگی زیسته اثربخش‌تر، خلاقتر و بهتری داشته باشند.

اگه میخوای از درباره بهتر زیستن بدونی پس همین حالا ایمیلت رو وارد کن و عضو شو...

تمامی حقوق وبسایت متعلق به لایفی نو. طراحی شده آشیانه پارس  ©